شیرها بیشتر وقت خود را به استراحت میگذرانند و نزدیک به ۲۰ ساعت در روز فعالیتی ندارند.[۷۲] با آنکه این جانوران میتوانند در هر زمانی فعال باشند، فعالیت آنها اغلب با پایین رفتن خورشید افزایش مییابد و به معاشرت درونگروهی، پاککردن خود، و تخلیه شکم میپردازند. فعالیتهای متناوب در طول شب و پیش از طلوع خورشید، در هنگامی که احتمال شکار بیشتر است، پیگیری میشوند. آنها در طول روز به طور متوسط ۲ ساعت راه میروند و ۵۰ دقیقه غذا میخورند.[۷۳] میزان فعالیت شیرها نه تنها به بارانی یا خشک بودن فصلها ارتباط مستقیم دارد، که وضعیت ماه و روشنایی نیز بر فعالیتشان تاثیر میگذارد؛ آنها در هنگامهایی چون شبهای با ماه کامل فعالیت زیادی ندارند چرا که نور ماه احتمال شکار موفق را از آنها میگیرد و از این رو ترجیح میدهند به شکار نروند.[۷۴]
شیرها اجتماعیترین گروه گربهسانان هستند؛ گروهی که بیشتر اعضایش ترجیح میدهند به صورت تکی زندگی کنند. این جانوران دو گروه اجتماعی عمده دارند: مقیمها و مهاجران.
مقیمها: مقیمها در گروههایی زندگی میکنند که گله[پانویس ۷] نامیده میشوند.[۷۵] گلهها معمولا از ۵ یا ۶ ماده، تولههایشان از هر دو جنس، و ۱ یا ۲ نر که با مادههای بالغ آمیزش میکنند، تشکیل میشوند.[پانویس ۸] تعداد نرها گاه به ۴ عدد نیز میرسد ولی پس از مدتی کم میشود. تولههای نر پس از رسیدن به بلوغ از گله مادری خود بیرون میشوند.
مهاجران: این گروه گستره بیشتری برای زندگی انتخاب میکنند و به صورت تکی یا دوتایی در حرکتند.[۷۵] جفتشدن گروهی از سوی نرهای بالغی که از گروه مادری خود بیرون انداخته شدهاند معمولتر است. شیرها میتوانند وضعیت زندگی خود را از مهاجر به مقیم و بالعکس تغییر دهند. گاه نرها در طول زندگی نمیتوانند وارد هیچ گلهای شوند. مادههای مهاجر اما برای مقیم شدن مشکل سختتری دارند و آن پذیرفته نشدنشان از سوی مادههای گله مقیم است که جلوی پیوستن آنها به گله را میگیرد. منطقهای که توسط یک گله اشغال میشود اغلب قلمرو خوانده میشود.[۷۵] قلمرو این جانوران میتواند در گستردهترین حالت تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.[۷۶]
اینکه چرا رفتار اجتماعی به بالاترین شکل خود در میان شیرهای ماده شکل گرفته محل بحث بسیار است. اگرچه بالا رفتن احتمال شکار دلیلی واضح به نظر میآید، در بررسیها کمتر نشانهای از قطعیت آن دیده شده چرا که با آنکه شکار دستهجمعی موفقیت بالاتری دارد، باعث میشود که آن اعضایی از گروه که شکار نمیکنند میزان انرژی دریافتی به ازای هر کس را کم کنند. با این حال بعضی از آن اعضا نقش بزرگکننده تولهها را دارند و این خود باعث بقای گله میشود.[۵۵] اعضای گله اغلب نقش مشخصی در شکار بازی میکنند. آنهایی که به شکار میپردازند باید از تندرستی کامل برخوردار باشند تا بقای گروه تضمین شود، از این رو نخستین کسانی هستند که از گوشت شکار بهره میگیرند. از دیگر دلایل شکلگیری رفتار اجتماعی در شیرها میتوان به انتخاب خویشاوندی (اینکه بهتر است غذا را با یک شیر همخانواده بخش کرد تا شیری غریبه)، نگهداری بهتر از تولهها، محافظت از قلمرو، و تامین فرد در هنگام زخمی شدن یا گرسنگی اشاره کرد.[۷۷][پانویس ۹]
مادهشیرها از آنجا که کوچکتر، چالاکتر، و سریعتر از شیرهای نر هستند، بیشترین شکار را در گله انجام میدهند. آنها همچنین نیازی به حمل یال سنگینی که خود در هنگام شکار باعث ایجاد گرما و خستگی میشود، ندارند. شیرها در هنگام شکار به صورت گروهی برای از پای درآوردن طعمه اقدام میکنند. با این حال اگر پس از شکار شدن طعمه توسط مادهها، نری در نزدیکی طعمه باشد، آن نر اغلب طعمه را به تسلط خود در میآورد. نرها رضایت بیشتری برای تقسیم غذای خود با تولهها دارند تا مادهها ولی به ندرت طعمهای را که خود شکار کردهاند با کسی قسمت میکنند. طعمههای کوچکتر در محل شکار خورده و از این رو در میان شکارچیان تقسیم میشوند؛ طعمههای بزرگتر اما توسط شیر به مکانهای خلوتتر کشیده میشوند. این طعمهها اغلب بیشتر تقسیم میشوند؛[۷۸] اگرچه اعضای گله به طور معمول برای به دست آوردن سهم بیشتر از غذا رفتار پرخاشگرانه نسبت به هم میگیرند.
هر دو جنس نر و ماده از گله در برابر حمله به آن پاسداری میکنند. بعضی شیرها به طور ویژه رهبری دفاع از گله را بر دوش میگیرند در حالی که دیگر شیرها در دفاع شرکت نمیکنند.[۷۹] در یک گله، هر شیر نقشی را بازی میکند و آنهایی که در دفاع نقشی ندارند ارایه خدمات دیگری به گروه را عهدهدار میشوند.[۸۰] نگره دیگر این است که چیزی همانند جایزه برای آن شیرهایی وجود دارد که نقش دفاعی دارند و این از عوامل تعیین رتبه مادهها در گروهاست.[۸۱] در روزهای گرم این احتمال هست که گله به زیر سایهای گرد آید و یک یا دو نر به پاسبانی بپردازند.[۸۲] نر یا نرهای گله باید از موقعیت خود در گروه در برابر نرهایی بیرون از آن که تلاش میکنند با مادههای گله ارتباط برقرار کنند، دفاع کنند. مادهها نیز گروه خانوادگی قویای تشکیل میدهند و اجازه ورود مادههایی بیرون از گله به درون گروه را نمیدهند.[۸۳] عضویت در گروه تنها با تولد یا مرگ مادهشیرها تغییر میکند،[۸۴] اگرچه بعضی مادهها گله را ترک و مهاجرت میکنند.[۸۵] در سوی دیگر اما نرهایی که به سن ۲ تا ۳ سالگی میرسند باید گله را ترک کنند.[۸۵] این مساله برای نرهایی که به سن پیری نیز رسیدهاند درست است و آنها اغلب ناچار میشوند هنگام پیری را به تنهایی سپری کنند؛ چنین چیزی احتمال بیشتر زنده ماندنشان را به شدت کم میکند.[۸۶]
شیرهای نر در ۶ سالگی توانایی بدنی برای به چالش کشیدن شیرهای فرمانده در یک گله را خواهند داشت.[۸۷] اگر آنها بتوانند در این سن یکی از شیرهای فرمانده در یک گله شوند، فرصتی تقریباً ۳ ساله برایشان باقی میماند تا بتوانند هنوز در فرماندهی گله بمانند پیش از آنکه شیرهای نر جوانتری آنها را کنار زنند. به دلیل این فرصت کم، آنها باید اطمینان حاصل کنند که به محض به قدرت رسیدن بیشترین مادههای ممکن را بارور خواهند ساخت. از آنجا که مادهها تا هنگامی که تولههایشان بزرگ نشدهاند علاقهای به باروری نشان نمیدهند، هنگامی یک شیر نر یا گروهی از شیرهای نر جوان با کنار زدن شیرهای فرمانده پیشین به فرماندهی میرسند، تولههای زیر دو سال مادران درون گله را میکشند تا بتوانند با وادار کردن مادهها به بازگشت به دوره فحلی، در نخستین دوره بعدی مادهشیرها با آنها بیامیزند.[۸۸]
با آنکه شیرهای جوانتر همواره در تلاش هستند تا به فرماندهی یک گله برسند و شانس بچهدارشدن پیدا کنند، شیرها بر خلاف گرگها و خدنگها در ساختار اجتماعی خود سلسله مراتب ندارند. هیچ شیری بالاتر از دیگری نیست و نرهای بالغ گله رابطه خوبی با هم دارند چرا که اغلب همگی برادر، پسرعمو، یا همبازی کودکی هستند.[۸۹]